توضیحات
آموزش اقتصاد مالیه عمومی
اینکه اصولا نقش و اندازه دولت در اداره امور کشور چقدر است موضوع اصلیای است که
پیشینه نظری آن در دیدگاههای اقتصادی و نظریات مدیریتی در این بخش مورد توجه قرار گرفته.
الف – نظریات ارائهشده در زمینه دولت از دیدگاه اقتصادی
1 – دیدگاه کلاسیکها
از نظر تاریخی، نخستین دیدگاهی که صراحتاً در آموزش اقتصاد مالیه عمومی دولت در اداره امور اظهارنظر کرده،
دیدگاه کلاسیک است. از نظر این مکتب، دولت باید حداقل مداخله را در امور جامعه داشته باشد.
آدام اسمیت بهعنوان اصلیترین نظریهپرداز این مکتب، دولت را صرفاً مجاز به دخالت در حیطههایی
دانسته است که بخش خصوصی تمایلی به سرمایهگذاری و فعالیت در آنها ندارد. بهطور خلاصه در مکتب
کلاسیک میزان مداخله دولت در امور- مخصوصاً امور اقتصادی و بازرگانی- حداقل بوده و دولت تنها نقش
تأمینکننده امنیت داخلی و بینالمللی و عرضه کالاهای عمومی را بر عهده دارد. بر این اساس دولت تنها
مجاز به ایجاد و نگهداری تشکیلاتی است که برای ایفای نقشهای مذکور لازم باشند. سایر امور جامعه
توسط بخش خصوصی و براساس قوانین تعیینشده در بازار انجام میپذیرد.
آموزش اقتصاد مالیه عمومی
«استوارت میل» از دیدگاه عمیقتری به بخش عمومی توجه کرده است. او نیز همانند آدام اسمیت معتقد است
که در فعالیتهای اقتصادی، «آزادی اقتصاد» یک اصل است و هرگونه انحراف از آن مگر به خاطر ضرورت خاص، نادانی خواهد بود.
3- دیدگاه ویکسل
او دکترین جدیدی را میپذیرد که براساس آن، تدارک کالاهای عمومی در جهت به حداکثر رساندن رضایت
افراد قرار دارد و با طرح مسئله رضایت افراد از کالاهای عمومی، بحث اصل فایده در پرداخت هزینه این کالاها و خدمات را مطرح میکند.
4 – جان مینارد کینز
جان مینارد کینز دخالت دولت در امور اقتصادی را تجویز کرده و تا اندازهای قلمرو فعالیتهای این بخش را
بهصورت کلی تدوین کرده است. قانون کینز میگوید تقاضا، عرضه خود را بهوجود میآورد. بهنظر وی پول
یک عامل فعال است و پارامترهای حقیقی جامعه را میتواند تحتتأثیر قرار دهد و این بر خلاف نظر
کلاسیکهاست که پول را خنثی میدانستند.
5 – مکتب نئوکلاسیک
براساس این دیدگاه تشکیلات دولتی باید تا حد امکان کوچک شود و دولت تنها وظایفی را بر عهده بگیرد
که بخش خصوصی تمایلی برای انجام آنها ندارد یا از عهده انجام آنها برنمیآید. خصوصیسازی وسیع
خدمات دولتی در دهههای اخیر، از پیامدهای مستقیم غلبه این طرز تفکر در عالم اقتصاد است.
6 – مکتب نهادی (گالبرایت)
از نظر این مکتب، زندگی اقتصادی به وسیله نهادهای اقتصادی، نظیر اتحادیهها و سیستم (نظام) تأمین
اجتماعی که توسط دولت بهوجود میآید، تنظیم میشود و نه به وسیله قوانین اقتصادی مکتب نئوکلاسیک.
پیشنهادهای گالبرایت از این قرارند: دولت باید نقش اساسی را در بخشهایی از اقتصاد که در آن احتیاجهای
جامعه بهطور کافی ارضا نشده است، مانند مسکن، حملونقل و بهداشت، بر عهده گیرد و اقدامهای لازم را به عمل آورد.
بنابراین آنچنان که از مطالب فوق مشخص میشود، نهادگراها قائل بهوجود سازمانهای دولتیاند که بر کار اقتصادی
نظارت کرده و آن را برنامهریزی کند. لذا تشکیلات دولتی در دیدگاه نهادگراها نسبت به نئوکلاسیکها حجیمتر خواهد بود.
7 -دولت از نظر مکتب مارکس
طبق مبانی این دیدگاه دولت دارای تشکیلات عریض و طویلی برای انجام نقشها و وظایفی است که بر عهده آن
قرار گرفته است، بهطوری که در اواخر قرن بیستم به جز چند مورد (کرهشمالی، کوبا و تا حدودی چین) همگی از درون فروپاشیدند.
ب – پیشینه دولت درنظریات مدیریتی
1 – نظریه بوروکراسی
نظریه بوروکراسی توسط ماکس وبر و مدتها قبل از آنکه کاربرد جهانی پیدا کند در آلمان بیان و تجربه شد. وبر
معتقد بود در صورتی که سازمانها از اصول بوروکراسی شامل اصل ارائه خدمات حرفهای، اصل اختیار قانونی، اصل
شایسته سالاری و… پیروی کنند، به بالاترین کارایی خواهند رسید. البته باید در نظر داشت که این نظریه، بیش
از آنکه در مورد نقش و میزان مداخله دولت بحث کند، در مورد چگونگی اداره امور دولتی نظر میدهد.
2 – مدیریت دولتی نوین
کریستوفر هود بهعنوان نخستین کسی که واژه مدیریت دولتی نوین را به کار برده، اصول زیر را برای آن در نظر گرفته
است: استفاده از مدیریت حرفهای، به معنای آزاد گذاشتن مدیران 1 – دولتی برای اعمال مدیریت
2 – تعیین معیارهای مشخص برای اندازهگیری عملکرد
3 – تأکید بر نتایج به جای دستورالعملها
4 – حرکت به سمت جداسازی واحدها در سازمانهای دولتی
5 – ایجاد رقابت در بخش دولتی
6 – تأکید بر استفاده از سبکهای مدیریت معمول در بخش خصوصی
7 – تأکید بر انضباط و جلوگیری از مصرف بیرویه منابع
آموزش اقتصاد مالیه عمومی